آخرین روز شانزده ماهگی
صبح تا از خواب بیدار می شی تموم خونه رو به هم می ریزی ، هر چیزی رو که می بینی کلی ذووووق می کنی و با دیدنش جیغ خوشحالی می کشی بعد در عرض چند دقیقه تمام خونه رو به هم می ریزی و هر چیزی رو از هر جایی بر می داری و میاری میریزی کف پذیرایی تا وقتی تلویزیون آهنگ مورد علاقه ات رو پخش می کنه که خوبه ، ولی تا آهنگی که دوست نداری رو بذاره شروع به غر زدن می کنی که بیام عوضش کنم بعد از مدتی میری طرف تراس ، گاهی در فلزی رو باز می کنیم که هوا بیاد ، زود می دویی و می ری در توری رو می کشی و باز می کنی سرت رو می کنی بیرون تا هوا بخوری و لذت می بر...