آرش آرش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

آرش کوچولوووی مامان و بابا

پیش بسوی برزیل

سه شنبه 28 خرداد 1392 یه روز خیلی خیلی خوب بود ، یه روز قشنگ برای هر ایرانی این هفته ، یه هفته خیلی خوب بود ، هفته دست به دست هم دادن ، هفته شادی و خوشحالی بعد از مدتها شادی به مردم ایرانم روی خوش نشون داده ، بعد از هشت سال مردم کشورم کمی شادی می کنن و خوشحالن همه از شادی و لبخند هم خوشحالیم ، همه با چشمان بهت زده لبخند رو روی لبهای همدیگه تماشا می کنیم و از این همه شور و خوشحالی خدا رو شکر می کنیم تیم ملی فوتبال ایران به عنوان پنجمین تیم و سرگروه آسیا باشکست کره جنوبی به جام جهانی برزیل راه یافت و همه به رویای دیرینه خود رسیدن مردم به محض پایان بازی ایران و کره جنوبی به خیابونها ریختن و شادی و خوشحالی کردن و البته ما هم رفتیم ...
1 تير 1392

آرش کوچولوووووو هم رأی داد

آرش کوچولووووووو هم با باباش تشکیل ائتلاف سبز دادن و در انتخابات شرکت کردن   ایران عزیزم ، امیدوارم  باز هم شادی به تو برگردد ، لبانت را خندان و تو را سر بلند ببینم سربلند باش وطنم شاد باش ایرانممممممممممممم نامت جاودان ای ایران ...
1 تير 1392

آرش و موبایل خاله صبا

موبایل خاله رو با هزار جور ناز و ادا و اگه جواب نده به زوووووور  ازش می گیری   اول کمی براندازش می کنی با دکمه هاش بازی می کنی بعد می گذاریش کف زمین و دورش می چرخی تا صفحه اش خاموش می شه زود می شینی و دکمه اش رو می زنی تا روشن بشهههه تا صفحه اش روشنه تند تند دورش می چرخیو چشمت به صفحه موبایله که خاموش نشه   باز تا خاموش می شه می شینی و دکمه اش رو می زنی   و این بازی ادامهههههههههههه  دارد   راستش این بازیت منو یاد بازی ای می ندازه که آهنگ می گذارن و دو نفر دور یه صندلی می چرخن و تا آهنگ تموم می شه باید زود یکی بشینه روز صندلی تا برنده بشه این ورژن جدید همون بازی...
1 تير 1392

تلویزیون تماشا کردن به سبک آرش کوچولوووو

این روز ها  مدل تی وی دیدن پسرم عوض شده اگه از دیدن یه برنامه ، کارتون یا یه آهنگ زیبا به وجد بیاد و بتونه خودشو کنترل کنه ، شروع به جیغ کشیدن ( از خوشحالی ) می کنه و میدوه طرف تلویزیون و چسبیده به تلویزیون اون برنامه رو نگاه می کنهههه و لحظه ای هم ازش چشم بر نمی دارهههه   گاهی اوقات  پسرم خیلی با احساس نسبت به یه برنامه رفتار می کنههههههههه مثلا" با شروع یه موزیک یا تبلیغ می بینیم آرش کوچووووولووو  دو وو دووو  می کنه و خودشو می رسونه به پشت مبل ها و به گل میز تکیه می کنه و از اونجا مشغول تی وی دیدن می شه           ( آرش کوچولوووووووی  مو فرفررررررررررررر...
1 تير 1392

آرش کوچولو به آرایشگاه می رود

دیروز آرش کوچولو رو بردیم آرایشگاه و موهاشو کوتاه کردیم . موهای  پسری  خیلی بلند و به هم ریخته شده بود   آرش کوچولو قبل از رفتن به آرایشگاه         آرش کوچولو بعد از رفتن به آرایشگاه   تازه  عمو سلمونی هم چون آرش پسر خیلی خوبی بود بهش  یه بادکنک قرمز جایزه داد و آرش از وقتی اومده خونه مشغول بازی با بادکنکشهههه آرش کوچولو بعد از آرایشگاه با مامان پگاه و بابا امیر رفت شهر عجایب بازی استخر توپ ، صندلی چرخووون هلو کیتی ، با  بابا جون سوار هواپیما شد ، سوار ماشین موزیکال شد و خلاصه کلی  بهش خوش گذشت ...
14 خرداد 1392

روز پدر و اولین قرار نی نی سایتی با حضور بابا امیر

جمعه 3 خرداد روز پدر بود ، با تعدادی از مامانها و باباهای نی نی سایتی تصمیم گرفتیم برای ناهار بریم سمت جاده چالوس برای اینکه به ترافیک نخوریم زودتر راه افتادیم ، با خاله سیمین و آدرینا جون و عمو شاهین  یه سر رفتیم تا سد کرج   بعد رفتیم رستوران ارکیده  و به اتفاق بقیه دوستان ناهار خوردیم شکر خدا رستوران خانه بازی  داشت و حسابی بچه ها دلی از بازی در اوردن ، البته آقا آرش که فقط با استخر بووووپ  حال می کنن !!   کلی هم با دوستات بازی کردی   با هم گل گفتین و گل شنوفتین   شیطونی کردی   و من و بابا هر کاری کردیمممم  لب  به غذا نزدی ...
5 خرداد 1392

قرار سوم در خانه بازی

چهارشنبه اول خرداد  1392 با مامانهای نی نی سایت تصمیم گرفتیم بچه ها رو ببریم خانه کودک ، مثل همیشه کلی خوش گذشت آرش کوچولو  اینباررررررررر  خیلی خیلی زیاد عاشق استخر توپ بود ، به محض اینکه وارد خانه بازی شد منتظر نشد تا من کفشم رو دربیارم ، دوووووووووید رفت سمت اسباب بازی ها و با تموم وجود و از شدت خوشحالی جیغ می کشید .. ...
5 خرداد 1392

اتیکت بازی

چند ورق اتیکت نگه داشته بودم تا روز مبادا اگه لازم شد  بتونم رو بعضی چیزها بچسبونم ، آخه من همیشه سبزی ماهی و قرمه رو با هم قاطی می کنم و باید با اتیکت اونا رو از هم جدا کنم وگرنه ممکنه قرمه سبزیم مزه ماهی به خودش بگیررررررره !!! تا اینکه پسری  بالاخره پیداشون کرد و ....  بهتره داستان رو از زبون خود آرش کوچولو بشنوین بیذال  بی بینم  ماه مانی پیگاه چی اینجا قایم کلدههههههه  !!!   نینااااااااه  کون ، بی بین چی پیلدا کلدددددددددددم  ، ایکتیکت دالیم   چبسییییییییییییییییییییییید  به دستم     چلااااااا   در نمی لااااااااد ...
5 خرداد 1392
1