آرش آرش ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

آرش کوچولوووی مامان و بابا

دلم بد جوری گرفته

1392/5/3 1:52
نویسنده : مامان پگاه
2,807 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی که زن دایی صدیقه و روژینا جون پیشمون بودن کلی  بهمون خوش گذشت 

 

کلی  روژینا با آرش بازی می کرد و آرش هم از روژینا جون حرف شنوی  می کرد

 

و من زندگی می کردددددددددددددددددم

 

متأسفانه زن دایی و روژینا جون ، چهار  روزی بیشتر پیشمون نموندن و با رفتنشون کلی ما رو دلتنگ خودشون کردن ، رفتن زن دایی و روژینا از یه طرف و رفتن خاله صبا از طرف دیگر کلی منو دلتنگ و تنها کرد ، خاله صبایی که این مدت بد جوری  بهش  عادت کرده بودم و کلی  از  لحاظ  روحی  منو شارژ کرده بود 

خاله صبا انقدر  مهربون و دوست داشتنیه که امکان نداره کسی رو مجذوب رفتار خودش نکنه 

بودنش در کنارم مثل این بود که مامان پیشمه ، واقعا" مثل یه مامان مهربونه 

الان با رفتنش  دلم خیلی  گرفته ، کاش زودتر دانشگاها باز بشه و برگرده پیشمون

واااااااااااای که چقدر  دلم هوای مامان جون  وخاله ندا رو کرده ، دلم برای خونه آقاجون کلی تنگ  شدهههههه

مخصوصا" تو این ماه رمضان ، یادش  به خیر 

 

صبای عزیزم به خاطر تموم زحمت هایی که تو این مدت برای من و آرش کشیدی ازت یه دنیا ممنونم 

خیلی  دوست دارم ، خیلی 

منتظرتم ولی نه تنها ، اینبار با خاله ندا بیا پیشمون

پسندها (1)

نظرات (3)

Man & Ma(مامان فاطمه ناز)
3 مرداد 92 1:54
پاکی باران مرا یاد تو انداخت رفیق , تو دلت سبز , لبت سرخ , چراغت روشن , روزگارت شیرین , چرخ روزت چرخان , تو دگر غصه نخور , دعایش با من , تو فقط شاد بمان . وبلاگامو به روز کردم خوشحال میشم ازشون بازدید کنی لطفا نظر فراموش نشه www.metwooo.blogfa.com www.fan2ghe-maman.niniweblog.com
سیمین
3 مرداد 92 12:26
پگاه جونم جاشون خالی نباشههههههه
ایشالا زودی ببینی خانواده عزیزتو


ممنون سیمین عزیز و مهربونم
khale saba
3 مرداد 92 13:59
سلام پگاه جان منم دلم براتون خیلی تنگ شده عزیزم
منم دوباره کلی مزاحمتون میشم 


الهی فدات شم صبا جونم ، تو و ندا عزیزترین های من هستین