دریا
امروز بعد از ظهر من و بابا امیر تصمیم گرفتیم گل پسرمون رو برای اولین بار ببریم دریا اولین رو به رویی آرش با دریا برای مامان پگاه و بابا امیر صحنه های زیبایی بود که تصمیم گرفتم با عکس اونها رو برای پسرم به خاطره تبدیل کنم ... برای اینکه اولین برخوردش با دریا همراه با ترس نباشه ، آرش رو گذاشتیم روی ماسه ها تا با حال و هوای اونجا آشنا بشه و ترسش بریزه صدای دریا آرش رو جذب خودش کرده بود ، دیدن اینهمه آب یکجا براش جالب بود حالا کم کم آرش رو به آب نزدیک تر کردیم تا بتونیم به مرحله بعدی برسیم قربون اون کله کچلت بشم ، آنچنان به دریا چشم دوخته بودی که انگار اومدی دلت رو پیشش سبک کنی ...