آرش آرش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

آرش کوچولوووی مامان و بابا

دریا

امروز بعد از ظهر من و بابا امیر تصمیم گرفتیم گل پسرمون رو  برای اولین بار  ببریم  دریا اولین رو به رویی آرش با دریا برای مامان پگاه و بابا امیر صحنه های زیبایی بود که تصمیم گرفتم با عکس اونها رو برای پسرم به خاطره تبدیل کنم ...   برای اینکه اولین برخوردش با دریا همراه با ترس نباشه ، آرش رو گذاشتیم روی ماسه ها تا با حال و هوای اونجا آشنا بشه و ترسش بریزه صدای دریا آرش رو جذب خودش کرده بود ، دیدن اینهمه آب یکجا براش جالب بود حالا  کم کم آرش رو به آب نزدیک تر کردیم تا بتونیم به مرحله بعدی برسیم قربون اون کله کچلت بشم ، آنچنان به دریا چشم دوخته بودی که انگار اومدی دلت رو پیشش سبک کنی ...
6 مرداد 1391

اسباب بازیهای جدید آرش کوچولو

گاهی اوقات بچه ها به چیزهایی علاقه نشون می دن که آدم شاخ در میاره ... حالا  بابا و مامان  بیچاره هی برن تو اینترنت تحقیق  کنن که مثلا"  برای بچه هفت ماهه چه اسباب  بازیهایی مناسب  تره و کدوم هوشش رو بیشتر می کنه و هی برین  بازار  برای کودک دلبندتان بهترینها رو انتخاب کنین و براش بخرین .. اون موقع یکی مثل پسر من آنچنان به کابل دوربین علاقه نشون می ده که حاضر نمی شه هیچ رقمه اون رو بهت پس  بده ...             یا مثلا" یه روز در حالیکه کیف تعویض پوشک پسرت دستته ، می گذاریش زمین و می ری تا تو آشپزخونه زیر قابلمه ات رو کم کنی و برگردی پو...
5 مرداد 1391

هفته اول هفت ماهگی

آرش  در حال خوردن سوپ ..... پسرم انقدر کثیف کاری می کنه که باید بعد از خوردن سوپش مستقیم ببرمش حموم     آرش آب هویجش رو خودش می خوره هاااااااااا     آرش خیلی به مطالعه علاقه داره     راستی  پسرم یه دوست پیدا کرده ولی هنوز براش اسم انتخاب نکردیم   آرش وقتی قراره مهمون بیاد خونمون موهاشو شونه می کنه و اخم هم اصلا" نمی کنه توجه که دارین اصلا" اخم نمی کنه   اینجا پسرم داره ملودددددددددددددی  نگاه می کنه هاااااا  (  ببینین چه دقتی می کنه !)   ...
2 مرداد 1391

عکس با کیک تولد بابا جون

دیشب تولد بابا جون امیر بود و خاله سارا و عمو امیر هم اومدن پیشمون از اونجایی که تا حالا 3 بار برای آقا آرش کیک گرفتیم و موفق نشدیم ازش عکس بگیریم ، رو کیک تولد بابا امیر یه شمع 7 به مناسبت هفت ماهگی گل پسرمون گذاشتیمو ازش عکس گرفتیم ...     و از اونجایی که خاله سارا و عمو امیر کمی دیر اومدن پسر من کمی خواب آلود  بود و تو عکس کمی خسته افتاد   بابا امیر مهربون باز هم تولدت مبارک ...
1 مرداد 1391

تولد بابا جون امیر مبارک

هولااااااااااا    املوز  اول مولداد   لوز تفلد بابا جون امیر منه ...   بهتلین  باه بای دونیا ، می دونین تفلد یهنی چی ؟ تفلد یهنی لوزی که باه بایی امیر نی نی شده ،  هههههههههههههه  فکلش لو بکن ... باه با  نی نی بوده هههههه هالا  بپل  این  شمها لو  فوت  کن تا من و ماه مانی بلات  دست  بزنیم ...بووودووو   باه بایی جونم لوز تفلدت مبالک ....  خاستم بت بگم که توو  بهتلین باه بای دونیایی ، باه بایی جون من  خوشبختلین بابای دونیا س ، چون هل لوز با صیداه آواز من از خاب بیدال می شه ، در هالی که پاه من تو صولتشه ، عصل ها که از کا...
1 مرداد 1391

چکاب هفت ماهگی

عزیزم مثل هر ماه برای چکاب هفت ماهگی بردیمت پیش دکترت ، که پس از معاینه کامل گفت آرش کوچولو خدا رو شکر خوبه  خوبه  قرار  شد به وعده های غذایی ات غیر از زرده تخم مرغ ، جوانه و عدس سبز هم اضافه کنم و داروهای تقویتیت مثل کلسیم ، زینک و فولیک اسیدت رو هم ادامه بدیم  خدا رو شکر قد و وزنت هم مثل همیشه خوب بود وزن در پایان هفت ماهگی : 9800 قد : 71 دور سر :47.5     الهی قربونت برم ایشالله همیشه سالم و تندرست  باشی گلم ...   ...
29 تير 1391

هفتمین ماهگرد آرش کوچولو

  هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا    پسرم  7  ماهگیت  مبارک بالاخره  پسر خوشگل من هم وارد هشتمین ماه از زندگیش شد امیدوارم  هر چه زودتر 1 سالگیت رو جشن بگیریم ...   هر روز دلم می خواد بیشتر نگاهت کنم ...آخه  داری بزرگ می شی ... بزرگ  شدنت  دیگه مشهوده مامان جون  دیگه  خیلی  چیزها رو می فهمی و خیلی  عاقل تر و شیرین  تر  شدی ..،  حرکاتت  زیبا تر و تو دل برو تر  شده مادر و روز  به  روز  برای من و بابا امیرت خواستنی  تری .. از اینکه زندگی من و بابا امیر رو با آمدنت انقدر ز...
29 تير 1391

تو هفت ماهگی چه کارهایی بلد بودی

هورا  امروز آخرین روز از 7 ماهگی  پسر گلم آرش کوچولوه                                                                                  عزیز  دلم کارهایی که در 7 ماهگی انجام می دادی به شرح ذیل بود : 1- پسر قشنگم الان دو تا دندون کوچولوی ناز تو د...
27 تير 1391