40 روزگی آوش کوچولوووو
خیلی وقت بود که آوش کوچولو رو ندیده بودیم و خیلی دلتنگش بودیم ، از اونجایی که وقتی ما می ریم خونه خاله مریم اینا آرش کوچولو اونجا خیلی اذیت می کنه و کنجکاویش خیلی زیاد می شه ، از خاله مریم و عمن و ارس خواستیم که اونا آوش کوچولو رو بیارن خونه ما
همون شب ، شب چهل روزگی آوش کوچولو بود ، یادمون اومد که پانصد روزگی آرش هم همون شبه
پس بابا امیر رفت یه کیک خرید تا اون شب رو با هم یه جشن کوچولو برای آرش و آوش کوچولو بگیریم
اینجا هم که آرش کوچولو داره به آوش کوچولو که توی تختش خوابیده با تعجب نگاه می کنه !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی