آرش آرش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

آرش کوچولوووی مامان و بابا

روز های شانزده ماهگی

1392/2/25 22:29
نویسنده : مامان پگاه
604 بازدید
اشتراک گذاری

این روز ها من و بابا  شاهد بزرگ شدنت هستیم ، هر روز کنجکاو تر از روز قبلی ، این کنجکاوی گاهی من رو نگران می کنه که مثل دفعه قبلی  به خودت آسیب نرسونی

امیدوارم دیگه حادثه دو هفته قبل تکرار نشه

 

خدا رو شکر اثری  از کبودی زیر چشمت نمونده ، همچنان عاشق بریز و بپاش و شلوغ کاری هستی

شیشه های روغن رو از توی کابینت در میاری و کف آشپزخونه باهاشون بازی می کنی و جدیدا" هم که یاد گرفتی در شیشه ها رو باز کنی و اگه ازت غافل بشم روغن رو می ریزی کف آشپزخونه

 

اتاقت  رو که دیگه نگووووووووووووووووووووووووو

تا ازت غافل بشم کل لباسات و پوشک هات رو از توی کمد کف اتاق می ریزی

 

 

 

سراغ کشوی وسایل  آرایشیم می ری و هر دفعه دو تا لاک و کرم پودر و رژلب و مداد های چشمم رو بر می داری ، دیگه از دستت هیچ وسیله آرایشی  برام نموندههههههههههههه

 

تو یه چشم به هم زدن آشپزخونه رو زیر رو رو می کنی

 

همچنان بیشتر  با وسایل خونه بازی می کنی تا با اسباب بازی هات

 

 

این هم مدل جدید خوابیدنته

 

جدیدا"  هم تا منو می بینی که نشستم رو مبل بهم حمله ور می شی و منو گاز می گیری

 

اینم اولین خط خطی کردن آقا آرش ، مداد چشم منو برداشتی و در کابینت رو نقاشی کردی برامون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فرزانه مامان آرین مهر
26 اردیبهشت 92 6:22
سلام وقتی اینها را مینوییسید یکم دلم خنک میشه که فقط پسر من اینطوری نیست .خدا آرش جون را واستون حفظ کنه میبوسمش [h

آره فرزانه جووووووونم ، این شیطونا همشون مثل همن
مامان سمانه
29 اردیبهشت 92 4:51
عزیز دلم چقدر شیطون و ملوس
قربونت برم که اینقدر زبلی
شیرین عسل خاله چقدر با نمک خوابیده


ممنون سمانه جونم ، دختر و پسر نازت رو بوووووووس
مهبا
2 خرداد 92 2:03
عزیز دلم نبینم دیگه جاییت کبود و زخمی بشه فدات شمممممم بلا ازت دور باشه همیشه خاله


ممنون خاله جووووون