آرش و مداد رنگی ها
مدتیه گل پسر هر جور شده خودش رو به مداد ، خودکار و یا مدادهای آرایش من می رسونه و کف دستش و یا روی جلد مجله ها رو خط خطی می کنه
از بابا امیر خواستم برای آرش کوچولو یه بسته مداد رنگی و یه دفتر نقاشی بگیره تا دیگه به وسایل ما دستبرد نزنه ، حدود 2 ماهه که قراره بابا جون در خواست منو عملی کنه ولی ، کو حواس جمع ؟
تا اینکه طلسم حواسپرتی بابا امیر شکسته شدو بابایی دیروز از سرکار که اومد یه نایلون داد دست آرش ، آرش هم انگار دنیا رو بهش دادن
اول خودشو برای باباش لوس کرد و تا داشت لوس بازی در می آورد پریدم محتویات داخل نایلون رو بررسی کردم ، یه دفتر نقاشی ، یه جعبه مداد رنگی شش تایی ، یه بسته ماژیک دوازده تایی و یه مداد تراش
تا در حال ناز و عشوه اومدن برای بابا امیر بود زود مداد تراش و ماژیک رو از تو نایلون در آوردم و بقیه رو دادم دستش ، تا مداد رنگی ها رو باز کردیم و دادیم دستش انگار دنبا مال خودش تنها شده بود
بقیه داستان رو از عکسهاش می شه فهمیددددددددددد
تا کلی داشتی با مداد رنگی هات حرف می زدی
شب با اینکه خیلی خیلی خوابت میومد و پلکات سنگین بود ولی حاضر نبودی مداد رنگی ها رو از خودت جدا کنی و بری بخوابی
از وقتی گرفته بودیشون ، سه تاش تو یه دستت و سه تای دیگه اش تو اون دستت تو خونه می گشتی