شیطنت های گل پسر
شیطنت های گل پسر
1- تلفن
جدیدا" تلفن خونه هم جزء علایقت شده، شاید ببریمت 118 استخدامت کنیم
وقتی لبهاتو اینجوری غنچه می کنی یعنی می خوای یه کار مهم انجام بدی ، اینطور مواقع باید بذارم کمی باهاش بازی کنی تا حس کنجکاویت ارضاء بشه و بعد ازت به آرومی بگیرم
2-کشتی گرفتن
همچنان عاشق کشتی گرفتنی ، معمولا" برای اینکه پاهات روی فرش زخم نشه از شش ماهگی من یه محلفه زیر پات پهن می کنم
اون روز تو آشپزخونه بودم که متوجه شدم صدای اعتراضت داره از ته چاه در میاد ، اومدم و دیدم بههههله ، در حالی که داشتی با محلفه کشتی می گرفتی دورش سنگ قلاب شدیو هر چی بیشتر دست و پا می زدی بیشتر تو هم گره می خوردی
کمکت کردم تا از تو پیله محلفه در بیای
الهی قربون این قیافه ات بشمکه اولش کمی ترسیده بودی
ولی بعد
3- ایستادن
گفتم از اونجایی که حاضر نیستی چهر دست و پا بری لااقل کمی بیاستونمت تا به ایستادن عادت کنی
گاهی اینجوری کنار مبل
وگاهی اینجوری روی مبل
که البته بخش روی مبلش به همین ایستادن خاتمه پیدا نمی کنه، بعدش کمی می شینی و استراحت می کنی
و بعد یهو چشمت به ظکلات خوری می افته وبهش حمله ور می شی
دیگه نمی شه از تو شکلات خوری درت آورد
و بعد از مبل میای پایین تا مثلا" شکلات بخوری
4- حمله های انتحاری
تا ازت غافل می شم زیر تلویزیونی ، پاهات رو به پایه های زیر تلویزیونی تکیه می دی و از زیر تلویزیون رو تماشا می کنی
با پات محکم به شیشه می کوبی
گاهی هم تلویزیون رو از برق می کشی ، منم مجبورم پریز تلویزیون رو با یه بالش بپوشونم تا تو نبینی و بخوایاز برق بکشیش
گاهی هم به جعبه سی دی ها جمله می کنی تا کلیدش رو در بیاری
و اگه موفق نشی
و گاهی هم
و بعد از کلی تالاش قطعا" موفق می شی
شاید هم جا سی دی رو بندازی زمین و سی دی هاشو پهن زمین کنی
و اون موقع به آرامش می رسی
کنترل ها هم از دستت در امان نیستن
همه می گن برو خدا رو شکر کن که هنوز چهار دست و پا نمی ره
و البته با همین غلت زدن تا کچا ها که نمی ری
و چه چیزها که کشف نمی کنی
و گاهی هم از اون طرفی می ری
تا بیام بگیرمت و کار به قهر بکشه
و البته بعد از شدت خستگی اینجوری به خواب می ری با شست توی دهن
مامان جون خیلی دوست دارم
