علایق آرش کوچولوو در 9 ماهگی
این روزها شیطنت هات رنگ و بوی تازه ای به خودش گرفته ، تند تند تموم طول پذیرایی رو با سینه خیز و چهار دست و پا در کسری از ثانیه طی می کنی و خودت رو به مقصد نهاییت می رسونی تا یا به خودت و یا چیزی آسیب برسونی
در حالیکه در حال چهار دست و پا رفتن هستی گاهی باسنت و زانوهات رو بالا می دی ، فکر کنم داری برای حرکت بلند شدن از زمین آماده می شی
9 ماه و 3 روزت بود که چهار دست و پا رفتن رو یاد گرفتی و الان مثل تیر از این ور خونه به اون ور خونه برای خودت رفت و آمد می کنی
گاهی صبح ها که از خواب بیدار می شم می بینم تو رختخوابت نیستی ، بی درنگ اولین جایی که دنبالت می گردم کنار پریز برقه ، تا از خواب بیدار می شی معمولا" زود توی رختخوابت می شینی و کمی به اطراف نگاه می کنی ، به پرده ای که داره با باد کولر تکون می خوره خیره می شی و نگاهت بین پرده و کولر در حرکته ، مثل اینکه علت و معلول رو می شناسی ولی هنوز هم با تکان خوردن پرده متوجه کولر می شی و هنوزم برات جذابیت داره
جدیدا" با کشوی کمدت مشغول می شی ، هی بازش می کنی و با شدت به هم می زنی و می بندیش ، تماما" باید مواظب باشم که دستت لای کشو گیر نکنه
به خاطر اسباب کشی تختخوابمون رو جمع کردیم و مجبوریم شبها روی رختخواب بخوابیم ، صبح ها که جمعشون می کنم دیگه تا کمد رختخوابها نمی برمشون و همون جا گوشه اتاقت روی هم می چینمشون و جنابعالی صبح ها مدل کوهنوردها، خودت رو به رختخوابها می رسونی و سعی می کنی ازشون بالا بری
خرسی که از مادرکر برات گرفته بودم و قبلا" اصلا" دوسش نداشتی و مرتب سعی می کردی با لگد و هل دادن هر جور شده از خودت دورش کنی ، الان به یکی از عروسکای محبوبت تبدیل شده ، آخه الان دیگه انقدر بزرگ شدی که زورت بهش برسه و در نبود بابا امیر بتونی با خرست کشتی بگیری
2 تا دندون بالا داری و 3 تا دندون پایین ، ولی به زودی فکر کنم 2 تا دندون دیگه قراره بهشون اضافه بشه چون از زیر لثه به خوبی معلومه ولی کامل بیرون نیومده ، یکی فک بالایی و یکی فک پایینی
این روزها خیلی گازمون می گیری ، گاهی در حال ظرف شستنم که می بینم چهاردست وپا میای تو آشپزخونه خودت رو بهم می رسونی و در حالی که حواسم پرت ظرف شستنه از ساق پام آنچنان گازی میگیری که اشکم در میاد ، گاهی از لپم ، گاهی از انگشتای دستم و بازوهام
می خوام مثل پدر خوانده دیوید کاپرفیلد پشتت بنویسم " این پسر گاز می گیرد "و بهت سنجاقش کنم
از زیر تلویزیونی همچنان بالا می ری و فلش رو از تو رسیور می کشی بیرون
همچنان برای اهنگ خودت رو تیکه تیکه می کنی ، همچنان دیسکوی منزل ما از 7 صبح تا 7 شب دایره
آهنگ های مورد علاقه ات در این ماه " آینه - محاله "
آنچنان برای این خانمه ذوووق می کنی و جیغ می کشی که من حسودیم می شه
آهنگ رویای ما " ابی و شادمهر " آنچنان به این آهنگ زل می زنی و گاهی هم باهاشون مثلا" می خونی
اگه وسط یه آهنگ کانال رو عوض کنم باهام دعوا می کنی و با آهنگها بالا و پایین می ری و می رقصی و با بعظی هاشونم بلند بلند یه چیزهایی می خونی
ماشین بازی رو خیلی دوست داری ، گاهی 1 ساعت یه ماشین رو بر می داری و هی رو زمین جلو و عقبش می کنی و کل خونه رو باهاش می ری دور می زنی
دستت رو به مبل می گیری و پا می شی و هر چی رو مبل باشه رو بر می داری و بعد می شینی
همچنان عاشق سوپی ، الان دیگه تو سوپت خیلی چیزها مثل لوبیا سبز ، نخود فرنگی و برنج قهوه ای و پاستا و عدس و ماش و گندم پوست کنده و کدو حلوایی یا کدو سبز ، هویج و شلغم می ریزم
روزی یه دونه لیموشیرین بهت می دم تا ویتامین c بدنت کم نشه ، گلابی و شلیل و طالبی هم دوست داری ، روزی نصفه یه دنت موزی یا وانیلی هم بهت می دم که خیلی دوست داری
هنوز نمی تونی غذاهای جامد رو بجویی و قورت بدی ، واسه همین برات همچنان غذات رو کامل میکس می کنم و بهت می دم
به چرخ ماشین هات خیلی علاقه داری ، ماشینهات رو گاهی چپه می کنی و با انگشتات چرخشون رو می چرخونی و از این کار لذت می بری
حتی یه لحظه حاضر نیستی به یه موزیک غمگین گوش کنی و زود می زنی زیر گریه و اشکات سرازیر می شه
جدیدا" از برنامه عمو پورنگ خیلی خوشت میاد و می شینی نگاه می کنی ، منم سعی می کنم ساعت 4 بعد از ظهر شبکه دو رو فراموش نکنم ، مخصوصا" از آهنگ جوجه خروس خیلی خوشت میاد و باهاش دس دسی می کنی
شخصیت های دوست داشتنیت در برنامه 10006016 عمو پورنگ
عمو پورنگ و سلطان خان هستن
راستی امروز که برات می نویسم تو 9 ماه و 20 روزته