آرش آرش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

آرش کوچولوووی مامان و بابا

این روزهای تو

1391/8/28 13:54
نویسنده : مامان پگاه
1,433 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم این روزها لثه ات خیلی می خاره ، آخه دندونهای آسیابت داره در میاد و خیلی بیشتر از دندونهای جلوییت اذیتت می کنه و مجبور شدیم برات ژل KIN.BABY  بگیرم ، تا مواقعی که خیلی خارش داری روی لثه هات بمالم و کمی آروم بشی

 

 

 

گاهی انقدر شیطونی می کنی که مجبورم بذارمت توی پارک تختت تا خدایی نکرده بخودت آسیبی نرسونی ، شکر خدا تختت رو خیلی دوست داری و همونجا با اسباب بازیهات مشفول می شی

 

هر موقع تلویزیون پیام بازرگانی یا آهنگ قشنگی پخش می کنه ، اینطوری صورتت رو به توری تختت می چسبونی تا بتونی به تلویزیون نگاه کنی ، مثل یه موش

 

این روزها به همه جا سرک می کشی و می خوای هر چیزی رو حتی اگه خطرناک باشه امتحان کنی و با دستای کوچیکت همه چیزو با لمس کردن کشف کنی

 

هر چیزی که شاید به نظر ما ساده و پیش پا افتاده باشه برای تو جدید ، عجیب و باور نکردنیه

چیزیه که باید کشف بشه ، حتی اگه نقش و نگارهای روی سرامیک باشه

 

 

از دراز کشیدن روی سنگ سرد خیلی خوشت میاد

 

دنبال توپت می کنی و گاهی با سر اون رو روی زمین هل می دی و جلو می بری

 

 

این روزها تا تلویزیون برنامه جدیدی میگذاره زود میدویی می ری روی گل میز مبل ها می شینی و با دقت برنامه ات رو نگاه می کنی

 

هنوز هم عاشق دوربین و عکسی

 

 

وقتی زنگ در خونه رو می شنوی ، زود بغلت می کنم تا با هم بریم و در رو باز کنیم

تا در و باز می کنیم و بابا رو میبینی که از کار برگشته ، انگار دنیا رو بهت می دن

اونموقع دیگه منو کامل فراموش می کنی و تا شب که بخوای بخوابی با هر بار دیدن بابا کلی براش می خندی و خوشحالی می کنی و با بالا رفتن از پاهاش ازش می خوای تا بغلت کنه و اونموقع است که دنیا مال تو می شه

بابا هم با بغل کردن و بوسیدن و بازی کردن با تو تموم خستگی ها رو فراموش می کنه

 

 

 

برنامه خوابت عوض شده ، انگار واقعا" بزرگ شدی ، دیگه شبها سر شب نمی خوابی

این شبها تا 11 بیداری و صبحها هم بین 7 تا 8 بیدار می شی

 

این روزها همش پشت در تراس می شینی و منتظری یکی بغلت کنه تا تو بتونی از پنجره بیرون و محوطه و رفت و آمد ماشینها و پرواز پرنده ها رو تماشا کنی

و البته گاهی انقدر مه زیاد است که از پشت پنجره نمی تونی چیزی ببینی و خودت منصرف می شی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

girl
28 آبان 91 17:22
سلام
وقتی اومدم و دیدم که دوباره آپ کردی خیلی خوشحال شدم
فک کردک دیگه آپ نمیکنی
این گل پسر چه بزرگ شده ماشالا
گلم مگه از کجا به کجا اسباب کشی کردین>>!!


بندر به تهران
girl
28 آبان 91 17:24
راستی گلم خونه ی نو مبارک
به سلامتی


ممنونم ، خیلی لطف داری
girl
28 آبان 91 17:27
گلم فضولی نباشه اما چرا تو این سن آرش با این همه سختی تصمیم به اسباب کشی کردیناونم شهر به شهر؟؟!!!


عزیزم ، همسرم منتقل شدن
girl
28 آبان 91 17:29
.ای خدا آرش ماه دیگه همین روز 1 ساله میشه وای بخورمت پسر کوچولوی ی ساله دیگه داری آقا میشی
girl
28 آبان 91 17:32
خیلی خوش حالم که باز میتونم عکسای ناز این گل پسر و ببینم
مراقب خودتو این پسر نار ناریه ما باش


ممنون و چشم
فرزانه
29 آبان 91 10:41
سلام خووبید من یک نظر گذاشتم فکر کنم سیو نشده بود وبه دستتون نرسیده بود حیف شد که زودتر باهم اشنا نشدیم ولی امیدوارم هر جا که هستید خوش باشید من شهرک مروارید هستم اگر گذرتون به بندر افتاد خوشحال میشم ببینمتون از اینکه لینکم کردین ممنونم.آرش عزیز را میبوسم.


فرزانه جون من قبلا" شهرک مروارید اومدم و خیلی ازش خوشم اومد و زیبا بود
شما هم تشریف آوردین تهران حتما" بهمون سر بزنین ، خیلی خوشحال می شم
آدرس رو تو سایت خودتون می نویسم
مارال
29 آبان 91 13:59
سلام پگاه جون
خوشحالم که دوباره وبلاگ پسمل نازمون آپ شده ولی چرا من بیشتر عکسها برام باز نمیشه
من احوال نی نیها و پیشرفت هاشون رو بیشتر از وبلاگهاشون پیگیری میکنم
کمتر کلوپ می آئی؟
خوشحالم که تهران به راحتی خدا رو شکر جاگیر شدید


مارال عزیزمممنونم ، سنا جون حالش چطوره ؟

راستش از دست شیطونیای آرش نمی رسم بیام کلوپ
آخه اگه شب درست نخوابم فرداش جون ندارم باهاش سر و کله بزنم
آنیل
29 آبان 91 16:11
خاله قربونتتتتتتتتتتتتتتت بره شیطون بلا

هزار ماشالا خیلی بزرگ شدیااااااااااا

میدونستی خیلییییییی دوستت دارم عزیزم

مواظب خودت باش پسمل خوب


ممنون آنیل جون ، مرسانای عزیز رو ببوس
مينا مامان ماهان
1 آذر 91 19:23
ماماني خسته نباشيد حتما خيلي سخت بوده اسباب كشي ماشالله آرش جون هم بزرگتر شده
مهبا
4 آذر 91 14:27
جیگرتو بگردم که انقدر نازی تووووووو قلبون اون بازی کردنات و خوابیدنت بشم من نفس