تولد مامان پگاه و بابا امیر
امسال من و بابا امیر سی و سومین سال زندگیمان رو در کنار هم جشن گرفتیم و خدا رو به خاطر این همه محبت و مهربانی اش شکر گزار بودیم
امسال بابا امیر منو کلی سوپرایز کرد ، در حالیکه من آرش رو برده بودم خانه کودک برای بازی ، وقتی برگشتم خونه با این صحنه رو به رو شدم
مثل همیشه یه گلدون گل رز ، ظرف میوه ای که به زیبایی چیده شده بود و کادویی که کلی منو سوپرایز کرد
و البته خاله مریم و عمو ارس که به همراه آوش کوچولو محفل عشقمون رو به یاد ماندنی تر کردند و البته زحمت کیک تولد من هم با ایشون بود
ده روز بعد از تولد من تولد بابا امیر بود ، من و آرش 10 روی فرصت داشتیم کادوی بابا جون رو بخریم ، کمی با آرش برام رفتن و گشتن دنبال کادو سخت بود
ولی شکر خدا این عملیات موفقیت آمیز به پایان رسید ، متأسفانه من نتونستم برای بابا جون کیک و گل و میوه بخرم و مهمونی بدم ، چون واقعا" با آرش نمی تونستم
ولی خوشحالم که بابا جون امیر از کادومون خیلی خوشش اومد
امیر عزیزم ایشالله همیشه سلامت ، تندرست و شاد ببینمت
بابت همه مهربونیات ازت ممنونم