تو سیزده ماهگی این کار ها رو بلد بودی
صبحها معمولا" بین ساعت ٨:٣٠ تا ٩ بیدار می شی ، تا بیدار می شی اگه من خواب باشم زود راه می افتی و می ری شیشه های شیری که از شب قبل کمی توش شیر مونده رو و بالای سرت گذاشته بودم رو یواش بر می داری و خالی می کنی روی مبل بعد نوبت اینه که پستونک هات رو یکی یکی از بالای سرت برداری و هی بذاری دهنت ، درش بیاری و یکی دیگش رو امتحان کنی آخه من شبها مجبورم 5 تا پستونک بذارم بالای سرت ، چون اگه تو خواب پستونکت رو زیر پتوت گم کنی ، زمین و زمان رو به هم می دوزی شب تا صبح کلی تو خواب غلت می زنی ، خیلی وقتها با دست یا پا به صورتم می کوبی ، گاهی منو هل می دی و میای جای من می خوابی گاهی چشم باز می کنم میبینم چهار دست و پا تو...